English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7732 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
development countries U کشورهای قابل توسعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advanced countries U کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries U کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
characteristics of underdeveloping U مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association U مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
developing countries U کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
developing countries U کشورهای در حال توسعه
underdeveloped countries U کشورهای توسعه نیافته
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
developed market economy countries U کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
e r p U جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
marshall plan U طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
world bank U بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
exepandable U قابل توسعه
extendible U قابل توسعه کش دار
point four U چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
field upgradable U سخت افزار قابل توسعه درمحل
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
enhance U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing U در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments U رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
outreach U توسعه یافتن توسعه
overseas U کشورهای بیگانه
poor countries U کشورهای فقیر
less developed contries U کشورهای کم رشد
industrial nations U کشورهای صنعتی
allied U کشورهای هم پیمان
developed market economy countries U کشورهای مرفه
free world U کشورهای غیرکمونیست
uncomitted countries U کشورهای غیرمتعهد
The English speaking-countries. U کشورهای انگلیسی زبان
international U مربوط به کشورهای مختلف
capitalist countries U کشورهای سرمایه داری
backward countries U کشورهای عقب مانده
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
federalization U تشکیل کشورهای متحد
retarded countries U کشورهای عقب مانده
third world countries U کشورهای جهان سوم
allied headquarters U قرارگاه کشورهای هم پیمان
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
the united states of america U ایالات یا کشورهای متحدامریکا
orient U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
OPEC U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
overseas income U درامد از کشور یا کشورهای خارجی
commonwealth U کشورهای مشترک المنافع جمهور
federating U تشکیل کشورهای متحد دادن
federates U تشکیل کشورهای متحد دادن
federated U تشکیل کشورهای متحد دادن
third world economies U اقتصاد کشورهای جهان سوم
commonwealth games U جام کشورهای مشترک المنافع
reactions from abroad U واکنش مردم در کشورهای خارجی
OAS U مخفف سازمان کشورهای امریکایی
orienting U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federate U تشکیل کشورهای متحد دادن
orients U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
commonwealths U کشورهای مشترک المنافع جمهور
isolationist U طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries U کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
pax britannica U اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
the big four U درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
Comparison with other countries is extremely interesting. U مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellite U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites U ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
first world U کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
dumping U فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
rio treaty U پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
nordic council U فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. U در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
enlargements U توسعه
enlarging U توسعه
extensions U توسعه
enlarges U توسعه
outspread U توسعه
expansion U توسعه
development U توسعه
increments U توسعه
increment U توسعه
developments U توسعه
upgrowth U توسعه
promotions U توسعه
spreads U توسعه
stop go policy U توسعه
amplification U توسعه
promotion U توسعه
enlargement U توسعه
enlarge U توسعه
extension U توسعه
enlarged U توسعه
delelopment U توسعه
spread U توسعه
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
phasess of development U مراحل توسعه
booms U توسعه یافتن
boomed U توسعه یافتن
pattern of development U الگوی توسعه
social development U توسعه اجتماعی
extends U توسعه دادن
amplification U توسعه تقویت
booms U توسعه عظیم
promoted U توسعه دادن
promoting U توسعه دادن
progation U توسعه تکثیر
extending U توسعه دادن
historical development U توسعه تاریخی
to open out U توسعه دادن
combat development U توسعه رزمی
extend U توسعه دادن
promote U توسعه دادن
booming U توسعه یافتن
booming U توسعه عظیم
pole of development U قطب توسعه
increscent U زیادی توسعه
boomed U توسعه عظیم
boom U توسعه یافتن
anti development policy U سیاست ضد توسعه
boom U توسعه عظیم
economic development U توسعه اقتصادی
development policy U سیاست توسعه
developement U توسعه دادن
spread U توسعه دادن
spreads U توسعه دادن
urban renewal U توسعه شهری
enlarge U توسعه دادن
uneven development U توسعه نامتوازن
expansive U متمایل به توسعه
underdevelopment U توسعه نیافتگی
enlarged U توسعه دادن
self development U توسعه نفس
development bank U بانک توسعه
enlarges U توسعه دادن
under development U دردست توسعه
expandability U قابلیت توسعه
internal development U توسعه داخلی
underdeveloped U توسعه نیافته
open out U توسعه دادن
development time U زمان توسعه
expansion U گسترش توسعه
monetary expansion U توسعه پولی
expanses U بسط و توسعه
rural development U توسعه روستائی
expanse U بسط و توسعه
research and development U تحقیق و توسعه
development plan U برنامه توسعه
extendable U توسعه پذیر
expansionist U توسعه طلبی
expansionism U توسعه طلبی
develops U توسعه دادن
develop U توسعه دادن
increase U توسعه دادن
increased U توسعه دادن
increases U توسعه دادن
development tools U ابزار توسعه
expanded , capacity U توسعه فرفیت
extensibility U توسعه پذیری
enriches U توسعه دادن
enriching U توسعه دادن
enrich U توسعه دادن
technical development U توسعه فنی
promotes U توسعه دادن
export promotion U توسعه صادرات
to unfold U توسعه دادن
path of expansion U مسیر توسعه
regional development U توسعه منطقهای
extensible U توسعه پذیر
cultural development U توسعه فرهنگی
enlarging U توسعه دادن
regional development U توسعه ناحیهای
expandsionism U توسعه طلبی
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
characteristics of underdevelopment U ویژگیهای توسعه نیافتگی
pullulate U اغاز توسعه نهادن
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
extended precision U دقت توسعه یافته
extended memory U حافظه توسعه یافته
development system U سیستم توسعه یافته
develop U توسعه دادن اشکارکردن
top down development U توسعه از بالا به پایین
regress U برگشت [به حالت کم توسعه]
program development tools U ابزار توسعه برنامه
well development U توسعه و شستشوی چاه
microcomputer development system U سیستم توسعه ریزکامپیوتر
inextension U عدم امتداد یا توسعه
research and development U تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
Recent search history Forum search
1frangible
1popsicle
1Evolution
1afghan diversity development and social services australia
1due amount
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2single gas
1he booted them off to the isle of the lost
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com